سلامی دوباره انشاالله که نمازوروزهاتون قبول حق تعالی گردد
محراب مسجد موسی بن جعفر افتتاح گردید.
این مسجد یکی از پر کار ترین مسجد های شهرمون به حساب میادهم ازنظرنمازگزار وآموزشی وفرهنگی و... بالاخره در تارخ ??مرداد ?? همراه با نماز مغرب وعشا توسط آیت الله شریعت وباحضور جمعی از همشهریان عزیزمون افتتاح گردید که باعث خوشحالی همه ما گردید ورفته رفته ساخته این مسجد به پایان می رسه.
کلمات کلیدی:
منم پرنده تنها که تیز شکاری- نشان گرفت مرا وشکست بال وپرم را فکند در قفسی تا به گوش کس نرسانم - نه بانگ شامگهم را ، نه نغمه سحرم را منم که در دل شب ، زورقم شکسته به دریا گلو گرفت ز فریاد و پاسخی ز کسی نیست مرا که خسته ودرمانده در کشاکش موجم- ز تازیانه امواج ، قدرت نفسی نیست بیا که چشم امیدم به تست ای همه خوبی ! بدان امید که یکروز بشکنی قفسم را مرا رها کن از این بند و درپناه نوازش - به عطر خلوت دیدار ، تازه کن نفسم را دو جوی نور ، به دست نجات بخش تو جاریست
تنهاترین مصراع شعر منی دوستت دارم چون تنهاترین فکر تنهایی منی دوستت دارم چون زیباترین لحظات زندگی منی دوستت دارم چون زیباترین رویای خواب منی دوستت دارم چون زیباترین خاطرات منی دوستت دارم چون به یک نگاه عشق منی خیلی خیلی دوستت دارم
از عشق تو گفتیم و نمک گیر شدیم ، تا ساحل چشمان تو تکثیر شدیم گفتند غروب جمعه خواهی آمد ، آنقدر نیامدی که ما پیر شدیم
و نیستی که ببینی ، چه گونه عطر تو در عمق لحظه ها جاریست . چه گونه عکس تو در برف شیشه ها پیداست . چگونه جای تو در جان زندگی سبز است
hamishe vaghti dari gerye mikoni bedon oni ke aromet mikone doset dare va onike ba to gerye mikone asheghete
من میگفت : آنقدر دوست دارم که اگر بگویی بمیر می میرم . . . . . . . باورم نمی شد . . . . فقط برای یک امتحان ساده به او گفتم بمیر . . . ! سالهاست که در تنهایی پژمرده ام کاش امتحانش نمی کردم
همیشه با بدست آوردن اون کسی که دوستش داری نمی تونی صاحبش بشی ، گاهی وقتا لازم هست که ازش بگذری تا بتونی صاحبش بشی ، همه ما با اراده به دنیا می آییم با حیرت زندگی میکنیم و با حسرت میمیریم این است مفهوم زندگی کردن ، پس هرگز به خاطر غمهایت گریه مکن و مگذار این زمین پست شنونده آوای غمگین دلت باشدافسوس...آن زمان که باید دوست بداریم کوتاهی میکنیم
کلمات کلیدی:
که عشق آسان نموداول ولی افتادمشکلها
ببوی نافه ایکاخه صبازان بگسیا
زتاب جعدمشکینشخه چون افتاددردلها
مرادرمنزل جانان جه امن عیش چون مردم
جرس فریاد میداردکه برهندیدمحملها
بلی سجاده رنگین کن گرپیرمغانگوید
که سالک بخیرنبودزراه ورسم منزلها
شب تاریک وبیم موج وگردابیجنین هایل
کجادانندحال ماسبکباران ساحل ها
همه کارم زخودکامب ببدنامی کشیدآخر
نهان کی ماند آنرازی کزوسازندمحفلها
حضوری گر همی خواهیازاوغایب مشوحافظ
متی ما تلقمن تهوی دع الدنیا و اهملها
کلمات کلیدی: